آینده دلار و طلا
من به وقوع جنگ اقتصادی اعتقادی ندارم و کشیده شدن دامنه –به زعم شما -جنگ اقتصادی به جنگ نظامی را نادرست میدانم. ولی اگر منظورتان از جنگ اقتصادی همان تحریم ها است ، که به آن تحریم می گوییم. یک مقداری با بیان جنگ اقتصادی داریم مسیر را از داخل به بیرون می بریم و بعد از آن با طرح جنگ نظامی در صدد انسجام در داخل هستیم. به نظرم تحولات فعلی و آتی به این تندی نیست و نخواهد بود.
- یعنی شما حتی یک درصد هم احتمال درگیری نظامی نمیدهید؟مسئله دیگر آنکه اگر جنگ اقتصادی رخ نداده است شرایط فعلی را چگونه تفسیر می کنید؟
بحث یک یا دو درصد نیست. این احتمال تا حدی کم است که به عنوان یک سناریو به آن توجه نمیکنم. سناریویی که وقوع آن محتمل به نظر میرسد این است که دولت در این مرحله وارد گفتگو نمیشود. به دنبال عدم مذاکره تحریمهای مرحله اول شروع میشود. دولت با اقدامات کنترلی سعی میکند مسائل اقتصادی را حل کند. راه حل چندان موثر نبوده و به تدریج مشکلات اقتصادی بیشتر میشود. درنتیجه مذاکرات با کشور ثالث برای رفع تحریمها آغاز میشود. این روند بسیار طولانی خواهد شد. علاوه بر این مسئولین با اشتباهات آشکار، اقتصاد را به جای نامشخص و بحرانی سوق میدهند. در این شرایط ضرورتی برای جنگ اقتصادی یا نظامی وجود ندارد. طرح این مسایل بیشتر روپوش گذاشتن بر مشکلات سیاستگذاری است.
- اگر بخواهیم مصداقی تر گفتگو را پیش ببریم، به نظر شما فراز یا فرود قیمت دلار از چه عواملی بیشتر اثر میپذیرد و سقف یا کف قیمت در بازار چه خواهد بود؟ آینده را با جزییات بیشتر پیش بینی کنید.آیندهای که در مورد آن صحبت میشود از نظر بازه زمانی کی خواهد بود؟
میزان قیمت دلار و تغییرات احتمالی قیمت آن را در ماه یا سال آینده را میتوان مورد بررسی و واکاوی قرار داد. عوامل تاثیرگذار در قیمت دلار چالشهای تکنولوژیک دارند و ابعاد تئوریک این بحث به اندازه کافی آن باز نشده است. این مسائل سبب شده شتابزده و بازاری با آن برخورد شود. لازم است دقیقتر به مسائل نگاه کنیم. سه عامل اقتصادی، سیاسی و روان شناختی بر نرخ ارز اثرگذار است. در ادامه این سه مولفه را مورد بررسی قرار میدهیم. در مورد عوامل اقتصادی میتوان گفت مجموعه عواملی هستند که در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت نرخ ارز را تحت تاثیر قرار میدهند. اگر بخواهیم یک حکم کلی و علمی برای عوامل اقتصادی صادر کنیم این است که اثر عوامل اقتصادی به طور عمده در بلند مدت روی نرخ ارز میگذارند. برای نوسانات کوتاه مدت و میان مدت نباید به دنبال عوامل اقتصادی رفت. معمولا اثری که عوامل اقتصادی روی نرخ ارز میگذارند آرام و تدریجی است و آثار یکباره و جهشی به طور معمول متاثر از عوامل اقتصادی نیست. بنابراین اگر شما فقط یک متغیر اقتصادی را ببینید و نرخ ارز را با آن بسنجید یک اثر آرام، تدریجی و بلند مدت روی نرخ ارز خواهد داشت. نمونهای از عوامل اقتصادی که روی نرخ ارز اثر میگذارد حجم پول موثر است. «حجم پول موثر» یعنی مقدار پولی که به طور موثر میتواند نرخ ارز را تحت تاثیر قرار دهد. ارتباط کل پول در گردش کشور را با تغییرات نرخ ارز را میتوان مورد بررسی قرار داد؛ زیرا میزان پولی که به بازار ورود میکند و به عنوان« نقدینگی موثر» شناخته میشود باید مورد توجه قرار بگیرد. فاکتور مهم اقتصادی دیگر برای تجزیه و تحلیل نرخ ارز خروج سرمایهها است که به صورت انتقال سرمایه به خارج کشور مطرح میشود. یکی از دلایل منفی شدن حساب سرمایه بانک مرکزی خروج سرمایه است. هر چه میزان خروج سرمایه افزایش پیدا کند فشار بیشتری روی اقتصاد داخل وارد خواهد شد و قیمت ارز را بالا خواهد برد. نکتهای که لازم است مورد تاکید قرار گیرد شرایط خروج سرمایه از ایران است که با ده سال پیش متفاوت است.
- خروج سرمایه از کشور چرا با ده سال گذشته متفاوت است؟
یکی از دلایل تفاوت این است که تعداد مهاجران ایرانی بالا رفته است. بنابراین با هر تکانی در دلار بخش قابل توجهی از سرمایه به خارج منتقل میشود. این فاکتوری است که باید دیده شود و نقش مهمی درتغییرات قیمت دلار بازی میکند. و به همین دلیل به محض اینکه ناآرامی در کشور دیده شود سرمایه ها از ایران به خارج کشور می رود و برعکس آن هم درست است .
- عامل اقتصادی سوم چیست؟
عامل اقتصادی بعدی میزان صدور نفت و امکان انتقال آن به داخل کشور است. این مسئله تحت تاثیر ارتباطات بینالمللی است؛ ولی ما از بعد اقتصادی به آن را نگاه میکنیم. ارتباطی که با سازمانهای بینالمللی داریم و امکان انتقال فاکتورهای پولی به کشور از عوامل مهمی است که روی نرخ ارز اثر میگذارد.
- گفتید که عوامل سیاسی نیز روی نرخ ارز اثر میگذارد ، این اثرگزاری ها از چه طرقی است؟
عوامل سیاسی از مسیرهای متعدد روی نرخ ارز اثر میگذارد. این مسئله مختص ایران نیست؛ بلکه در تمام کشورهای دنیا همین گونه است. در انتخابات اروپا با انتخاب مکرون ارزش یورو در بازارهای جهانی بالا رفت و وقتی ماری لوپن آرای بالایی اخذ کرد نرخ یورو سقوط کرد و به محض اینکه مکرون رئیس جمهور فرانسه شد قیمت یورو افزایش یافت. در همه دنیا نوسانات و تحولات سیاسی بر نرخ ارز اثرگذار است. بعد از انقلاب اسلامی این مسئله کمی پیچیده شده است. ۴۰ سال است عوامل سیاسی متغیرهای اقتصادی را تحت تاثیر شدید قرار میدهند. پیش بینی مسائل اقتصادی مشکل شده است. اگر درگیریهای اقتصادی در داخل را لحاظ کنیم یک عامل تاثیرگذار بر نرخ ارز به شمار میرود. دخالتهای دولت در مسائل اقتصادی و نارضایتی در حوزههای گوناگون اقتصادی و سیاسی تا حدی چشمانداز ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد و بر روی نرخ ارز اثرخواهد گذاشت. درگیریهای دولت با اسرائیل و آمریکا و ارتباطش با چین و روسیه روی قیمت ارز اثرگذار است. مسئلهای که در ارتباط با درگیریهای نظام وجود دارد ارتباطش با جهان است که گسترده، دامنهدار و تاریخی است. مسئله تحریمها به یک مشکل جدی تبدیل شده است. در مورد تاثیرگذاری عوامل سیاسی بر نرخ ارز باید سناریوسازی کرد و اثر آن را بر اساس سناریوهای مختلف مورد بررسی قرار داد. مهمترین سناریویی که در حال حاضر محتمل به نظر میرسد این است که ایران وارد مذاکره مستقیم با آمریکا نخواهد شد و اگر مذاکرهای صورت بگیرد غیرمستقیم و کوتاه است و بر نرخ ارز اثرگذاری زیادی نخواهد داشت. این نوسانات تند و کند میشود. مسائل در بستر زمان حرکت خواهد کرد. اگر این سناریو را بپذیریم درگیری در تنگه هرمز ایجاد نخواهد شد و درگیری نظامی رخ نخواهد داد. شرایط ماههای آتی برزخی و نامشخص است و وارد فاز جدیدی از انتظار در اقتصاد ایران خواهیم شد.
- در مورد حجم پول موثر یا کل پول گردش در کشور و ارتباط با سکه و ارز صحبت کردید. آیا این حجم پول برابر حجم نقدینگی(پول و شبه پول ) است یا مقدار دیگری به عنوان حجم پول موثر مد نظر شماست. در این میان پول مجازی و ارزرمزها هم میتواند یکی از عوامل موثر باشد. نظرتان در این خصوص چیست.
اینکه حجم نقدینگی در کشور مجموعه پول و شبه پول در اختیار جامعه است. نقدینگی سپردههای دیداری و اسکناسی است که در اقتصاد است. در سال ۹۶ صد و نود و پنج هزارمیلیارد تومان پول و ۱۳۳۰ هزار میلیارد شبه پول در کشور وجود داشته است. این حجم نقدینگی در طول تاریخ کشور بیسابقه بوده است. حجم قابل توجهی از این پول تحرک ندارد. بخشی از نقدینگی در اختیار دولت قرار گرفته و قفل شده است. مقداری از این پول در بانکها انباشته شده است و مقداری در اختیار کسانی قرار گرفته که به عنوان وام بتوانند از آن استفاده کنند. این موارد در مجموع ۵۰ درصد نقدینگی بانکهاست که قفل شده است. از زاویه دید پسانداز کنندگان بخشی از این نقدینگی دولتی و بخشی غیردولتی است. بخشی از سپردهها در بخش غیردولتی انباشته شده که مانوری در بازار ارز ندارند. علا رغم نقدینگی بالا و افزایش میزان نقدینگی تا پایان سال ۹۶ بخش عمدهای از این حجم پول در بازار قفل شده و وارد چرخش اقتصادی نمیشود. در سه ماهه اول سال ۹۷ نقدینگی موجود وارد این چرخه نشد. «حجم پول موثر» میزان پولی است که در اختیار عاملین اقتصادی است و میتواند به سمت بازار حرکت کند. این نقدینگی شامل اسکناس، سپردههای دیداری و سپردههای کوتاه مدت است. سپردههای کوتاه مدت در اقتصاد ایران وارد بازار میشود و اقتصاد و نرخ ارز را تحت تاثیر قرار میدهد که متاسفانه بانک مرکزی نرخ دقیقی از آن ندارد. حجم نقدینگی بالا قیمت ارز را تحت تاثیر قرار میدهد و همین مقدار برای ایجاد التهابات در بازار ارز کافی است. ارزهای رمز پایه هیچگونه اثری در التهابات ارزی در کشور ندارد و حجم پول مجازی در کل جهان مبلغ ناچیزی است و در اقتصاد ایران هم این مبلغ کم است. بنابراین حجم این ارزها قابل توجه نیست که ما اینها را به عنوان یکی از عوامل موثر در اثرگذاری بر نرخ ارز یا تحولات آن در نظر بگیریم.
- درباره خطوط اعتباری بانک مرکزی و همچنین استقراض از بانک مرکزی به اشکال مختلف نظرتان چیست؟ هم اکنون طلب بانک مرکزی از بانکها یا از محل داراییهای خارجی – که به نوعی استقراض دولت از بانک مرکزی محسوب میشود- کم نیست همانطور که میدانید این رقم در نماگرهای بانک مرکزی رو به افزایش است. در این مورد چه دیدگاهی دارید؟
از دو کانال در بانک مرکزی قرض میشود. میزان قرض از بانک مرکزی بالاست و در حال افزایش است. یکی بانکها هستند که به دلیل قفل شدن سرمایه از بانک مرکزی قرض می کنند و در نتیجه هر ماه میزان قرض افزایش مییابد. دوم بدهی دولت به بانک مرکزی است که رو به افزایش است. که چون دولت و بانکها به طور مستقیم قرض میکنند استقراض از بانک مرکزی در حال افزایش است.
- ساختار توزیع این پول موثر در سه بازار مهم ارز، طلا و بازار سرمایه چگونه خواهد بود. بازار مسکن نیز آیا جاذب بخشی از این پول موثر مردم هست یا خیر؟
نقدینگی موثر نقدینگی است که در اقتصاد میچرخد، آزاد است و قفل نشده است. هر کجا التهاب در بازار ایران ایجاد شود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان حرکت میکند و در اقتصاد چرخش میکند و اگر بخشی از آن به بازار ارز آزاد وارد شود میتواند التهابات شدیدی در این بازار ایجاد کند. مسئله این است در زمان تحریمها نقدینگی موثر به سمت بازار ارز حرکت میکند این حرکت طراحی شده نیست؛ بلکه یک حرکت جمعی است و بدین ترتیب تقاضا برای ارز افزایش مییابد و قیمت ارز بالا میرود. با افزایش قیمت ارز، قیمت طلا هم با نرخ ارز هماهنگ میشود. نکته مهم این است که آن بازاری که بالاترین قیمت ارز را دارد بازار ایران را هدایت میکند؛ نه ارزی که ما قیمتش را تثبیت کردیم و از آن به عنوان ارز۴۲۰۰ تومانی یاد میشود . در مرحله بعد قیمت ساختمان برای تعدیل با قیمت ارز بالا میرود و اگر دورهای هم رکود داشته باشد این دوره تمام خواهد شد و قیمت ساختمان افزایش مییابد. بعد از این بازار بورس کالا و طلا خود را تعدیل میکنند. بخش ساختمان کمی تاخیر دارد؛ اما بورس خیلی سریع به افزایش قیمت ارز واکنش نشان میدهد و خود را تعدیل میکند. قیمت بعضی کالاها نظیر خوردرو هم افزایش می یابد.بنابراین این نقدینگی اثرش را روی دلار می گذارد و از مجرای افزایش نرخ دلار قیمت سایر کالاهای سرمایه ای یا سوداگرانه به نسبت خود بالا می روند و خود را با دلار تعدیل می کنند. در اینجا ما یکی با میزان تعدیل کار داریم و یکی هم با سرعت تعدیل . مثلا طلا سریعتری زمان تعدیل است و ضریب تعدیل هم حدود ۱۰۰ درصد است که البته گاهی اوقات از صد درصد هم بالاتر می رود که به آن حباب گفته می شود. بخش ساختمان تعدیلش هم کند و با تاخیر است و هم همانند طلا صد درصد افزایش دلار را در خود تعدیل نمی کند. اینها به نظر مطالب بسیار مهمی هستند که به وسیله آنها می توان تغییرات قیمت ها را پیش بینی کرد.
- به عوامل اقتصادی اشاره کردید و گفتید که میزان انتقال سرمایه به خارج بالا است و تراز منفی و معنادار بانک مرکزی هم همین را نشان میدهد، به نظر شما سقف این تراز منفی چند میلیارد دلار خواهد بود و با توجه به اینکه کانالهای انتقال تنگ یا مسدود خواهد شد میزان فشار بر تقاضا را چقدر و چگونه ارزیابی میکنید.
بحثی را در مورد میزان سقف تراز منفی در بانک مرکزی مطرح کردید؛ به طور خلاصه میتوان گفت سقف خاصی ندارد و سهمیهای برای این مسئله در نظر گرفته نشده است. شرایط بازار این سقف را تعیین میکند؛ اما اگر حدودی بخواهیم عددی را تعیین کنیم۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار انتقال سرمایه در سال میتواند اتفاق بیفتد. حال این سوال مطرح است که چرا انتقال بیشتر از این سقف ممکن نیست؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت تمام ارزهایی را که کشور به دست میآورد در اختیار افرادی که بتوانند آن را به خارج منتقل کنند، نیست. واردات و صادرات حجم بالایی از درآمدهای ارزی ایران را در برمیگیرد؛ در نتیجه بخش قابل توجهی از درآمدهای ارزی نمیتواند در این کانال حرکت کند. موجودی ارزی در بازار برای اینکه این ۱۵- ۲۰ میلیارد دلار بتواند خود را تغذیه کند و منابع ارزی را به خارج منتقل کند افزایش مییابد و به دنبال آن تقاضا برای ارز بیشتر میشود. مجموع این عوامل قدرت تخریب بازار ارز را خواهد داشت و افزایش تقاضا موجب افزایش منابع نخواهدشد. در نتیجه افزایش تقاضا فشار بالایی به بازار ارز وارد میکند و میزان قیمت را بالا میبرد. نمیتوان گفت کانالها مسدود یا تنگ میشود؛ بلکه انعطاف پذیری بازار در این زمینه کم میشود و هزینه انتقال سرمایه به خارج بالا خواهد رفت. در این بین بازار سیاهی شکل میگیرد که دلالان سودهای زیادی در این بازار خواهد برد. کانالهای انتقال محدودتر میشود اما این به معنای عدم انتقال سرمایه نیست؛ بلکه از روشهای غیر قانونی نظیر بازار سیاه انتقال سرمایه رخ خواهد داد.
نظرات
یک نظر
سلام جناب دکتر.لطفا نظرتون رادر مورد قیمت طلا در سال ۹۹ بفرمایید ایا سرمایه گذاری در این حیطه الان کار درستی هست یا نه. ممنون از اینکه برای من وقت گذاشتید.