اقتصاد ایران؛ نه سیاه نه سفید
وضعیت اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۹ به محل نگرانی بسیاری تبدیل شده است؛ از اقتصاددانان گرفته تا فعالان اقتصادی و مردم كوچه و بازار. پیشبینیها اكثراً تابلوی تماماً سیاهی را برای اقتصاد ایران تصویر میكنند كه هیچ نقطه سفیدی در آن نیست. اما آیا این اندازه سیاهنمایی با واقعیتهای اقتصادی جهان و ایران همخوانی دارد.
دكتر مرتضی ایمانیراد، اقتصاددان، پیشبینی میكند كه اقتصاد جهان در سال ۲۰۲۰، تحت تأثیر جنگ ارزی و تعرفهای چین و آمریكا وارد دوران ركود میشود و این موج ركود همه اقتصادهای دنیا را نیز در بر میگیرد. به باور او اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۹، با همین فرمان به پیش میرود و اتفاقی چندانی در اقتصاد ایران رخ نخواهد داد. ركود تورمی، نرخ بیكاری، كسری بودجه دولت، بیثباتی نسبی بازار ارز و سایر پدیدههای اقتصادی كشور تقریباً به همان منوال سال جاری ادامه پیدا خواهد كرد. ایمانیراد اما سیاهنمایی را درست نمیداند و معتقد است كه در همین شرایط اقتصادی، اگر كسبوكارها هوشمندی استراتژیك داشته باشند، میتوانند به موفقیتهایی دست پیدا كنند كه در شرایط مساعد اقتصادی قابل دسترس نیست.
گزیدهای از سخنان این اقتصاددان كه در نشست خانه مدیران سازمان مدیریت صنعتی ایراد شد از نظرتان میگذرد.
۲۰۲۰، سال خاكستری اقتصاد جهان
برای پیشبینی وضعیت اقتصاد آینده، علاوه بر داخل، باید نگاهی به اقتصاد جهانی در سال آینده داشته باشیم، زیرا خواهناخواه اقتصاد جهانی بر اقتصاد ایران اثر میگذارد.
اقتصاد جهانی در سال آینده فشار به مراتب بیشتری بر اقتصاد ایران وارد خواهد كرد. با وجود اینكه در حال حاضر، سیاست بالاترین میزان دخالت را در اقتصاد كشور دارد، كماكان اقتصاد ایران به میزان زیادی قابل پیشبینی است. البته پیشبینی تنها بیان احتمالات است و قطعی نیست.
در حال حاضر، جنگ ارزی در بازارهای جهانی برای اقتصاد ایران اهمیت دارد. جنگ ارزی كشور تبلور درگیریهای بسیار جدی اقتصادی بین آمریكا و چین است. در حال حاضر، اقتصاد آمریكا، بهعنوان لوكوموتیو اقتصاد جهان، بهسرعت در حال رشد است؛ نرخ بیكاری در این كشور به ۳.۵ درصد رسیده كه در ۵۰ سال اخیر بیسابقه بوده است؛ نرخ رشد بسیاری از شاخصهای اقتصادی در بالاترین وضعیت تاریخی خود قرار دارد؛ و اقتصاد آمریكا، از لحاظ صادرات هم وضعیت خوبی دارد. پس در پاسخ به كسانی كه اقتصاد آمریكا را در حال فروپاشی میدانند، باید گفت كه آمار از رونق اقتصادی در آمریكا حكایت میكنند. البته اقتصاد آمریكا دو مشكل اساسی دارد: یكی اینكه تورم در این كشور بالا نمیرود و دوم اینكه آمریكا بدهكارترین كشور جهان است و در محدوده قرمز بدهكاری به سر میبرد. پس آمریكا با وجود رشد اقتصادی، هنوز نتوانسته عقبماندگی از چین را جبران كند، زیرا رشد اقتصادی چین تقریباً سه برابر آمریكاست. كسری موازنه پرداختهای آمریكا با چین هم مسئله دیگری است كه به جنگ ارزی دامن میزند. این موضوعات باعث شده جنگ تعرفه بین آمریكا و چین راه بیفتد كه این جنگ در زمان ترامپ شدیدتر شده و شكل علنی به خود گرفته است. این جنگ مربوط به دولت ترامپ نیست و بعید است كه حتی در صورت عدم انتخاب ترامپ برای دوره بعد، این جنگ متوقف شود. احتمال دیگر در این جنگ ارزی كه اقتصاد دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد این است كه چین جنگ تعرفهای را به ضرر خود ببیند و جنگ را به ناحیه ارزی ببرد. پس ممكن است در سال ۲۰۲۰، شاهد یك جنگ ارزی تمامعیار بین چین و آمریكا باشیم. آمار نشان میدهند كه در این مبارزه، چین قدرت بیشتری خواهد داشت. برآیند این اتفاقات برای اقتصاد دنیا، بیثبات شدن بازارهاست. در چنین اوضاعی، كالاهای سرمایهای كه ذاتاً نوسانگیر هستند، ارزش بیشتری خواهند یافت. سه كالای سرمایهای كه پیشبینی میشود بیش از سایر كالاها افزایش قیمت داشته باشند، طلا، ین ژاپن و فرانك سوئیس هستند.
ركود نزدیك است
یك سؤال كلیدی دیگر درباره اقتصاد جهانی كه بر اقتصاد ایران نیز تأثیر میگذارد این است كه آیا در سال ۲۰۲۰، اقتصاد جهان بار دیگر وارد ركود میشود؟ برای پاسخ به این پرسش، میتوان به یك شاخص كلیدی توجه كرد: شاخص نرخ بهره. وقتی در دنیا نرخ بهره كاهش پیدا كند، میتواند نشانه ورود اقتصاد جهانی به دوران ركود باشد. از دسامبر سال گذشته تا كنون، حداقل ۶۰ بار نرخ بهره در كشورهای مختلف كاهش پیدا كرده است، پس اقتصاد جهانی علائم ركود را نشان میدهد. حتی بعضی از كشورها، مثل سوئد، برای پرهیز از ركود، به نرخ بهره زیر صفر رسیدهاند. برخی كشورها، مثل آلمان، رسماً اعلام كردهاند كه وارد دوران ركود شدهاند. یك شاخص دیگر PMI است كه اگر زیر ۵۰ باشد، نشاندهنده وضعیت نامناسب تولید است. این شاخص در بیشتر كشورها به سمت زیر ۵۰ در حال كاهش است. البته شاخصهای دیگر هم وجود دارد كه همه حاكی از ركود در اقتصاد جهانی است. همچنین پیشبینیها حاكی از آن است كه احتمالاً ركود سال آینده از چین آغاز میشود و باز هم پیشبینی میشود كه نظیر ركود سال ۲۰۰۷، این ركود هم از بخش ساختمان آغاز شود. محاسبه شده است كه اقتصاد چین حباب بسیار بالایی دارد و بزرگترین حباب اقتصاد این كشور هم مربوط به بخش ساختمان است. این حباب از محاسبه نسبت ارزش ساختمان به نرخ اجاره به دست میآید. هر چه این نسبت بالاتر باشد، حباب بزرگتر است. در كشورهای كانادا و آلمان این نسبت به ۳۰ تا ۳۵ رسیده كه رقم بسیار بالایی است. در ایران، زمانی كه این رقم به ۲۵ میرسد، بخش مسكن وارد ركود میشود؛ اتفاقی كه اینك رخ داده است. بنابراین سرمایهگذاری در مسكن در بسیاری از كشورها، از جمله ایران، با ریسك بالا مواجه است.
در سال آینده، كشورهایی كه كمترین حباب را دارند، بهترین مكان برای سرمایهگذاری هستند كه از آن جمله میتوان به امارات متحده عربی اشاره كرد. پدیده دیگری كه ممكن است در سال ۲۰۲۰ رخ دهد، flash crash یا جهش ناگهانی و شدید ارزی در زمان بسیار كوتاه است، مثل افزایش ناگهانی ارزش دلار پس از سونامی ژاپن. امروز شاهد آن هستیم كه یك توئیت ترامپ میتواند flash crash ایجاد كند.
جنگی در كار نیست
همه این واقعیتها كه تا كنون گفته شد، اگر در كنار یك واقعیت دیگر یعنی كاهش قیمت نفت به زیر ۵۰ دلار قرار گیرد، حاكی از آن است كه كشورهای صادركننده نفت، در سال ۲۰۲۰ كاهش ارزش ارزی را تجربه خواهند كرد كه اعراب از این جمله هستند. اینها به آن معنی است كه اعراب جرئت درگیری نظامی با ایران را نخواهند داشت.
بنابراین، در پاسخ به كسانی كه معتقدند ارزش دلار در سال ۲۰۲۰ سقوط خواهد كرد، باید گفت كه واقعیتهای اقتصادی چیز دیگری میگویند. حتی اگر قرار یاشد ارزش دلار بر مبنای واقعیتهای اقتصادی سقوط كند، باز هم به علت اقبال سرمایهگذاران جهانی به دلار، مانع از كاهش ارزش آن میشود.
پس میتوان نتیجه گرفت كه اقتصاد جهان در سال ۲۰۲۰، وضعیت بیثبات و ركودی را تجربه میكند و هیچ كشوری در جهان، در وضعیتی نیست كه بخواهد وارد جنگ شود.
دو سناریو برای اقتصاد ایران
اقتصاد ایران؛ نه سیاه نه سفید
برای اقتصاد ایران، دو سناریو پیشبینی میشود كه البته من وقوع هیچیك را قطعی نمیدانم.
یك سناریو این است كه كه فشار تحریمها بر بازار ارز بیشتر و این بازار بیثباتتر شود. در این سناریو، افزایش ۳۰ درصدی نقدینگی را خواهیم داشت كه از میانگین ۴۰ ساله بیشتر است، نرخ تورم هم بهشدت بالا میرود و رشد اقتصادی منفی خواهد شد. بخش ساختمان نیز وارد ركود شدید خواهد شد. كسری شدید بودجه، روند كاهش در بازار سرمایه، افزایش قیمت طلا و افزایش بیكاری هم از دیگر پدیدههای محتمل در این سناریو خواهند بود.
به نظر من، احتمال رخداد این سناریو حدود ۸۰ درصد است. در صورت وقوع، بانك مركزی كنترلهای بیشتری بر بازار ارز اعمال خواهد كرد اما معلوم نیست در این كار موفق باشد.
سناریوی دیگر این است كه دموكراتها در انتخابات آینده آمریكا پیروز شوند و فشار تحریمها كاهش یابد و ارتباطات بینالمللی، بهویژه با اروپا، تقویت شود. در این حالت، بازار ارز ثبات را تجریه خواهد كرد؛ كسری بودجه وجود خواهد داشت اما نه به اندازه سناریوی قبلی؛ بازار بورس بهبودهایی را تجربه خواهد كرد؛ رشد نرخ اقتصادی بالا خواهد بود؛ صنعت نفت رشد بالایی را تجربه خواهد كرد و نرخ بیكاری با سرعت كمتری افزایش مییابد. این سناریوی خوشبینانه هم چندان محتمل نیست، زیرا حتی در صورت برنده شدن دموكراتها، تحریمها وجود خواهد داشت اما ممكن است فشار آنها كمتر شود.
به نظر من، هیچیك از این دو سناریو به طور كامل اتفاق نخواهد افتاد. من معتقدم كه انتخابات آمریكا، هر نتیجهای كه داشته باشد، تأثیری بر وضعیت اقتصاد ایران نخواهد داشت، زیرا ترامپ دیگر تحریمها را بیشتر نخواهد كرد و اگر فرد تندروتری هم به مسند كار بیاید، تا پایان سال ۲۰۲۰ تصمیم جدیدی نخواهد گرفت. احتمال توافق هم بسیار پایین است، پس اوضاع به همین منوال پیش خواهد رفت. هیچ اقتصاددانی پیشبینی نمیكرد كه اثر تحریمها بر اقتصاد ایران تا این اندازه پایین باشد. حتی دیدیم در مقطعی ترامپ به تحریمها افزود، اما ارزش دلار پایین آمد. اقتصاد ایران، بر خلاف باور عمومی و حتی نخبگان، بر پایه نفت نمیچرخد، بلكه بر محور محصولات پتروشیمی و محصولات غیر نفتی استوار است كه ایران برای فروش آن مشكلی ندارد. كشور سالانه ۴۰ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی دارد و این میزان درآمد، برای اداره كشور به شكل فعلی آن كافی است. در نتیجه، نرخ دلار بیشتر تابع اقتصاد داخلی و تصمیمات دولت است.
پیشبینی من این است كه بحرانهای اقتصادی كشور ادامه خواهد یافت و دولت نخواهد توانست بهبودی در اقتصاد ایجاد كند. پس به باور من اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۰ به این شكل خواهد بود:
كنترلهای دولت بر بازار ارز بیشتر خواهد شد و بازار ارز ثبات نسبی را تجریه خواهد كرد؛ رشد اقتصادی خیلی كم و توأم با جنبههای ركودی خواهد بود؛ اقتصاد ایران در حالت stagflation خواهد بود، اما با شرایطی بهتر از سال قبل؛ درآمد دولت بهشدت كاهش مییابد و كسری بودجه بهشدت بالا میرود؛ احتمال دخالت دولت در بازار پول بسیار بالاست و ممكن است حتی بانك مركزی جلوی برداشت حسابهای پسانداز را بگیرد؛ فشار بر هزینههای جاری بسیار بالا خواهد بود، بنابراین پیشنهاد من این است كه تا حد امكان با دولت كار نكنید.
البته در همین شرایط نیز كسبوكارهایی وجود دارند كه توانستهاند به سودهای چشمگیری دست پیدا كنند، پس سیاه دیدن شرایط اقتصادی كار درستی نیست. در همین شرایط هم كسبوكارها میتوانند با هوشمندی استراتژیك به موفقیت دست پیدا كنند.
۱۷ پیشنهاد برای رویارویی با اقتصاد ۹۹
به سرمایهگذاران و بنگاهها پیشنهاد میكنم كه در هنگام سرمایهگذاری و در مدیریت بنگاهها در سال آینده این ۱۷ مورد که در عنوان بالا ذکر شده را مد نظر داشته باشند
نظرات شما